نقاق از دیدگاه فردى و اجتماعى
در این فصل سعى شده با نگرشى اجمالى به مساله نفاق از دیدگاه فردى و اجتماعى دیدى کلى نسبت به این موضوع بدست آید تا در بخشهاى بعدى به تفصیل بیشتر و با نگاهى جزئى تر به آن بپردازیم.
الف - نفاق از منظر فردى
معناى نفاق
نفاق به کسر نون در لغت به معناى راه مخفى و پنهان است و نافقاء راهى است مخفیانه که موش صحرائى براى گریز از نور و در مواقع خطر به آن مى پردازد. لانه این حیوان داراى دو راه است ؛ یکى آشکار به نام قاصعاء و دیگرى پنهان به نام نافقاء که هیچ حیوانى غیر از خودش از آن خبر ندارد. قرآن به این راه دوم ( راه مخفى ) اشاره نموده مى فرماید:.
ان کان کبر علیک اعرضهم فان استطعت ان تبغنى نفقا فى الارض او سلما فى السماء فتاتیهم بایة (1)
اگر اعراض آنها بر تو سنگین است ، چنانچه مى توانى نقبى در زمین بزنى یا نردبانى به آسمان بگذارى تا آیه و نشانه اى برایشان بیاورى ( پس چنین کن).
اصطلاح نفاق نیز با معناى لغوى آن ارتباط و پیوستگى دارد. چرا که نفاق دخول در دین از درى و خروج از درى دیگر است و ملازم با دورویى و مخفى کارى : منافق همچون موش صحرایى در هر خطرى گریز گاهى مى جوید و در هر جایى رخنه مى کند و براى گریز از نور حقیقت به تاریکیها پناه مى برد، غافل از آنکه این خداست که او را در تاریکیها رها کرده است (و ترکهم فى ظلمات لا یبصرون )
ابن اثیر مى نویسد:
استعمال نفاق به معناى مخفى کردن کفر و تظاهر به ایمان ، براى اولین بار در قرآن آمده و عرب از اسلام آن را به این معنا به کار نمى برده است . به طور اجمالى مى توان گفت ، منافق به کسى یا جماعتى گفته مى شود که داراى جهت گیرى و فکرى ضد دینى باشند و خلاف آن را به مومنین ابراز کنند.
اختصاص نفاق به انسان
صعود به قله هاى سعادت بشر است ، همچنانکه سقوط به دره هاى شقاوت و نفاق نیز از جمله صفاتى است که معمولا در انحصار انسان مى باشد. در حیوانات غالبا از دو چهرگى و دورویى دیده نمى شود. اگر نشانه اى که در حیوان بروز مى کند، ناشى از همان حالتى است که دارد؛ اگر خوشحال شود، جست و خیز مى کند؛ اگر خشم کند، آثار خشم در صدایش ظاهر مى شود و اگر دردى احساس نماید، ناله مى کند. توانایى نفاق ورزیدن از جمله ویژگیهاى مخصوص بشر است و ناشى از قرار گرفتن عقل در مسیرى غیر از مسیر حقیقیش . تا جایى که انسان مى تواند با کسى در نهایت درجه دشمنى باشد، ولى در برخورد با او منتهاى دوستى را نشان دهد.
رابطه نفاق با سایر رذایل اخلاقى
نفاق گرچه خود یکى از اوصاف خبیثه است ، اما چه بسیار از رذایل اخلاقى که در بستر نفاق نشو و نما مى کنند و استمرار نفاق این صفات را شدت مى بخشد و انسان را هرچه بیشتر به سوى قبایح و رذایل سوق مى دهد. دروغگویى ، صفتى است که شاید بیش از صفات دیگر در آیات قرآن در بیان اوصاف منافقین به آن اشاره شده است.
اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله ، و الله یعلم انک لرسوله و الله یشهد ان المنافقین لکاذبون))
هر گاه منافقین نزد تو آیند، مى گویند، ما گواهى مى دهیم که تو رسول خدایى ، مى داند که تو رسول او هستى و خداوند گواهى مى دهد که منافقین دروغگویند.
دروغ نیز به فرموده پیشوایان معصوم کلید بسیارى از گناهان است و روایتى از پیامبر اکرم - صلى الله علیه وآله - آمده است که فرمودند:
اگر مومن لغزشهاى دیگرى را هم مرتکب شود هرگز اهل دروغ
نمى شود سخن چینى رذیله دیگرى است که با نفاق توام مى شود و به فرموده حضرت باقر علیه السلام : بهشت بر کسانى که کارشان نمیمه و سخن چینى باشد، حرام است . از سوى دیگر منافق اهل غیبت است که کیفر آن از بسیارى از گناهان دیگر شدیدتر است . صفت دیگر منافق ، ایجاد فتنه و آشوب است و به نص صریح آیات قرآن قبح فتنه از قتل نفس عظیم تر است : و الفتنة اشد من القتل . همچنین منافق ریاکار است و اعمال ریاکاران باطل مى باشد و اهل نفاق راهى جز به سوى دوزخ نخواهند داشت . اما نکته مهمى که باید متذکر شد این است که نفاق همچون بسیارى از اوصاف اخلاقى دیگر داراى شدت و ضعف مى باشد و مختص گروهى خاص نیست . این مرض قلبى از پنهانترین امراض و در عین حال از کشنده ترین آنهاست که ممکن است دامنگیر بسیارى از اهل ایمان نیز بشود پس لازم است هر کسى در درون خود به جستجو بپردازد و اگر ذره اى از این رذیله یا صفات توام با آن را مى بیند اقدام به درمان آن نماید که غفلت از این کار چه بسا که انسان را به خلود در آتش بکشاند.
سه اثر فردى نفاق
در این صفات رذیله ، نفاق داراى عوارض بسیار خطرناکى مى باشد تا جایى که استمرار این صفت مى تواند سبب محرومیت انسان از رحمت الهى گردد و روزنه هاى هدایت را نیز به روى او ببندد. در این بخش به چند مورد این آثار اشاره مى شود